×
ساعت : 18:23:10
♫ تو میمونی و یه گوشی پیشت حالا همدم تنهایی و پوچیت کی شه ♫
♫ خاطره چه کمرنگ شده با فاصله همه چی کوچیک میشه ♫
♫ کاری ندارم به دردت دیگه و همین که نباشم زجرت میده ♫
♫ میرم دنبال زندگیم .. همون که جوابتو بد بهت میده ♫
ساعت: 12:37:5
رفتی ؟؟؟
بسلامت...لطفا پشت سرتم نگا نکن
یهو دیدی :
" جات خالی نیس و سرجات دعواس "
پشیمون شدی
هــــــــــــــــــــــــــــــــــــHeــــــــــــــــــــــــــــــــه
ساعت:19:26:5
[دخترم] با تمام عواطف دخترانه ام
دنیایی بزرگ درون قلب کوچکم دارم
زیر سایه ی پرمهر [پدرو مادرم ] زندگی میکنم
[عـشـق]ی دارم که با دنیای بی ارزشت معاوضه نمیکنم
او همیشه و همه جا درکنارمن است
[ نگران من ] است که مبادا قلبم را کسی احاطه کند
دیوانه وارعاشقش میمانم
و تمام عاشقانه هایم را با او تقسیم میکنم
و [تــــــــــــو]که مرابرای هوس بازی های زودگذر خود میخواهی
بدان که[عشق من] از افکار آلوده تو آگاه است
روزی بخاطر تمام بی احترامی هایی که به من و[هم جنس]من میکنی
پشیمان خواهی شد ....
ساعت : 18:20:45 + تاخیر
✘ تعجب نکن اگه میبینی مغرور و بی احساسم :\
✔ فقط اینو بدون که قفل تنهایی به حلقه ی زندگیم بسته شده →
کلیدشم دست تو نیس ...
← پس برو و با یه خداحافظی خوشحالم کن ☚
ساعت :20:20:21
✘ مــیـــدونــسـتــیـد ؟؟؟
چـــــرا خـــیـــلی از← ما → هـــا تــنــهــایــیــم ؟؟؟
چــــــون
حـــوصــــلــه ی ✘ اســــبـــاب بـــازى✘ شـــُدن رو
نـــداریــــ ـــ ـــ ــ ــم
♚شــــــَخـــــــــــصــــــــیــــّـــــت♚
✔ داریـــــــــم ✔
ساعت : 22:16:40 + تـــاخیر
امروز یه روز خوب رو شروع کردم ...
امیدوارم که همینجوری ادامه داشته باشه !
خیلی شیک لم دادم و دارم مینویسم ...
البته کسی که نمیخونه ولی خوبع برا خودم خاطره میشه ....
امروز روز خوبی بود و برد والیبال ایران خیلی بهترش کرد D:
دخترعموم رشتش تجربی بود ..اومده تغیر رشته داده ..علوم انسانی ...
خعلی خندم گرف ... دووم نیاورده و اومده انسانی :|
رفتم یه مقوای بزرگ خریدم برا اینکه بیشتر افسرده نشم توی خونه
حداقل نقاشی بکشم ...وای این چن ماه چیکار کنم توی خونه
جالب : الان رفتم توی یه سایتی نوشته بود که
اسمتان کدام اسم افراد مشهور است ؟! ..
قسمت ف رو دیدم که تیلور بود !
Like دار امروز :
تا به حال به استایل جغد دقت کردین عایا ؟
.
.
.
.
.
کصافط یه جوری به ادم نگاه میکنه
انگار کل خاندانمون رعیت باباش بودن :|
ساعت :21:22:20 + جاشنیش تاخیر ....
پنجشنبه تصمیم گرفتیم بریم خونه عموم که تو روستا بود ...اولاش ک خوب بود رفتیم ولی هوا خعلی گرررررررم بود
دورو ورای ساعت یازده رسیدیم اونجا و با هر چی خستگی نشستیم کلی هندونه خوردیم ...هنو گفت و گو ها شروع نشده بود ک از خونه همسایمون صدا جیغ و داد زنا اومد بیرون پریدم بیرون ببینم چی شده ( من بعضی وقتا خیلی کنجکاو میشم ! ) ...گفتن ک یکی از فامیلامون به رحمت ایزدی پیوسته و اینا ..خیلی ناراحت شدیم خیر سرمون اومدیم تفریح !دیگه خب مراسم فوت ایشون هم گرفتن و ما هم مجبور بودیم که با جمعیت بریم ....خیلی برام جالبه که چرا این زنا خودشونو میکشن و صورت خودشونو خونی میکنن و شیون میکنن بابا این که رفت خدا رحمتش کنه ...مگه انسان وقتی میمیره دیگه به نابودی میره ! ...تنها برای دخترش و نَوَش دلم سوخت ...دخترش چن ماه بود پدرشو ندیده بود و قبل از غسل و کفن هم نزاشتن باباشو ببینه ...نَوَش هم یه گوشه نشسته بود و همش گریه میکرد فقط دلم برا این دوتا سوخت !
این شیون پیرزنا هم تموم نمیشد ینی الان صداشون تو گوشمه !
مرگ یکی از فامیلامون باعث شد که خیلیا این دشمنی هاشونو بزارن کنار ...
و همینطور باعث شد که من روی خوش به داییم و عمه ام نشون بدم امیدوارم دیگه بینمون خراب نشه و اونا هم منو دوس داشته باشن و منم دوسشون داشته باشم
روح ایشون هم شاد .........
امیدوارم که شب اول قبر براش راحت باشه ....
ساعت : 19:25:20 + یخورده تاخیر
پای رایانه ... هوا معتدل به دلیل روشن بودن کولر هنوز پدر گرامی
خاموش نکرده D:
امروز با برو بچ رفتیم کارنامه گرفتیم ... نمرش تقریبا قابل قبول بود
ولی این آخرا به قول دوستان یه خورده خرخونی نکردم کم شد :|
از ساعت دوازده گرفتم خوابیدم تا ساعت پنج پنج و نیم !
صبح هم که بعضی وقتا ساعت یازده پامیشم O_o
اصن نهایت خوشبختیه ... الکی مثلا ;)
امیدوارم این خوشبختیو بروبچ دیونه ما هم داشته باشن
از بس یه سال خیلی شیک میشینن خرخونی میکنن !
Like دار امروز=
مرد اونیه که وقتی باهاش قهرمیکنی و میگی دیگه نمیخوام
صداتوبشنوم ،
یه ساعت بعد بهت اس بده و بگه:
میشه تلفنتو جواب بدی؟؟
قول میدم حرف نزنم ،
فقط میخوام صدای نفساتوگوش کنم...!!!
برگرفته از داستان تخیلی " خفاش ها ماکارونی میخورند "
والااااا :-D
ساعت : 19:58:10 + چاشنیش یه خورده تاخیر :)
پای اینترنت و هوا هم بسی گرم است :(
طبق معمول داشتم توی نت قدم میزدم که
چشمم خورد به یه رمان به اسم عشق فلفلی
با اینکه حوصله ی رمان خوندن ندارم
و خوشم نمیاد ولی مجذوب این رمان شدم فقط برای اسمش :)
اگه بروبچ دوست دارن بگن بزارم وب
وای بلاگفا هم کم کم داره روبه را میشه ...هورررا
فردا هم نمیرم کارنامه بگیرم D:
میگم : تابستون شروع شد و مدرسه ها تعطیل ..
بزودی باید شاهد حضور هزاران انسان " شاخ "
و " به ارواح جدش نیستی در حدش " باشیم D:
عشق دخترعمش
ساعت: 19:48:5 + تاخیر برای نوشتن
الان توی خونه = لوکس بلاگ
طبق معمول : من واقعا گـــــــــــــــــــــــــرممه ..داغم قلبــــــــــــمه
امروز با برو بچ رفتیم کتابخونه که تعطیل بود ...شانس ماس دیگه !
رفتیم نشستیم یه جا و گل بگو و گل بشنو !
درمورد ورودمون به لوکس بلاگ حرف زدیم و چه خوبی و چه بدی ای داره !
سه شنبه قراره برم کارنامه بگیرممم :O
میدونم آخرین نفس های زندگیمو دارم میزنم ... لامصب خعلی سخته :d
نمیدونم چرا تا وقتی که امتحان داشتم یه شب نمیتونستم خوب بخوابم ...
همش قلبم درد میکرد و تنم میلــــــــرزید ! .. از بس استرس داشتم !
سوم دبیرستان..بدون شوخی باید خعلی جدی درس بخونم ...
البته اگه هم کلاسی های دیونه بزارن !
زمان خیلی زود داره میگذره امیدوارم که نهایت استفاده رو ببرم !
جا داره از M+S+N هم یادی بکنم ..و بگم ایـــــــــــــول D:
ساعت : 19:32:55 ......یخوده تاخیر بخاطر نوشتن
آدم از شدت گرما ذوب میشه ....با اینکه فعلا الکی مثلا بهاره
جهنمــــــــــــــــــه
از دست امتحانا هم خلاص شدیم ......
حالا موندم این چن ماه رو توی خونه چیکار کنم
هوا هم که یه جوری گرمه انگار مجبورش کردن .....
با این وضع که نمیشه بزنی بیرون ...
بلاگفا که درس نمیشه حداقل توی وب خودم باشم ...مجبور شدم بیام اینجا ..
تازه قبلش بلاگدهی و رزبلاگ و میهن بلاگ و پرشین بلاگ وغیره رو امتحان کردم
خوب نبودن دیگه لوکس رو انتخاب کردم ..
دلم برا وبلاگ خودم تنگ شده !
☜ اگه کم حرفم ✦ ♚₰✯↬
☜ اگه یکم سردم ✦ ♚₰✯↬
☜ اگه یکم مغرورم ✦ ♚₰✯↬
☜ اگه اعصاب ندارم ✦ ♚₰✯↬
☜ اگه همیشه تنهام ✦ ♚₰✯↬
☜ اگه همیشه رک بودم ✦ ♚₰✯↬
☜ اگه به همه بی اعتمادم ✦ ♚₰✯↬
☜ اگه روی خوش نشون نمیدم ✦ ♚₰✯↬
☜ اگه بهم نزدیک شدی و دورت کردم ✦♚₰✯↬
←✘دلیل نمیشه که بیمعرفت و عوضیم ✘→ ✯↬
✪✘ فقط بخاطر اینه که ↓↓↓♚₰
اینقدر از دوست و دشمن ضربه خوردم ک دیگه حوصله ی خودمم ندارم ✘✪